حکایت اعرابی و همسرش | مثنوی معنوی مولانا
Update: 2025-10-16
9
Description
یک شب اعرابیزنی مر شوی را
گفت و از حد برد گفت و گوی را
کین همه فقر و جفا ما میکشیم
جمله عالم در خوشی ما ناخوشیم
نانمان نه، نانخورشمان درد و رشک
کوزهمان نه، آبمان از دیده اشک
جامهٔ ما، روز تاب آفتاب
شب، نهالین و لحاف از ماهتاب
قرص مه را قرص نان پنداشته
دست سوی آسمان برداشته
ننگ درویشان ز درویشی ما
روز شب، از روزیاندیشی ما
خویش و بیگانه شده از ما رمان
بر مثال سامری از مردمان
گر بخواهم از کسی یک مشت نسک
مر مرا گوید خمش کن مرگ و جسک
صفحه ما در یوتیوب:
https://www.youtube.com/@ajkakaei
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
Comments
In Channel